سوره حجر (جزء 14)
  • شروع صفحۀ 265
  • إِذۡ دَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَقَالُواْ سَلَـٰمًا قَالَ إِنَّا مِنكُمۡ وَجِلُونَ
    هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند؛ (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!»
    52
  • قَالُواْ لَا تَوۡجَلۡ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَـٰمٍ عَلِيمٍ
    گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت می‌دهیم!»
    53
  • قَالَ أَبَشَّرۡتُمُونِي عَلَىٰٓ أَن مَّسَّنِيَ ٱلۡكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ
    گفت: «آیا به من (چنین) بشارت می‌دهید با اینکه پیر شده‌ام؟! به چه چیز بشارت می‌دهید؟!»
    54
  • قَالُواْ بَشَّرۡنَـٰكَ بِٱلۡحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡقَـٰنِطِينَ
    گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم؛ از مأیوسان مباش!»
    55
  • قَالَ وَمَن يَقۡنَطُ مِن رَّحۡمَةِ رَبِّهِۦٓ إِلَّا ٱلضَّآلُّونَ
    گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس می‌شود؟!»
    56
  • قَالَ فَمَا خَطۡبُكُمۡ أَيُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ
    (سپس) گفت: «مأموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟»
    57
  • قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٍ مُّجۡرِمِينَ
    گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار مأموریت یافته‌ایم (تا آنها را هلاک کنیم)!
    58
  • إِلَّآ ءَالَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمۡ أَجۡمَعِينَ
    مگر خاندان لوط، که همگی آنها را نجات خواهیم داد...
    59
  • إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَآ إِنَّهَا لَمِنَ ٱلۡغَـٰبِرِينَ
    بجز همسرش، که مقدّر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاک‌شوندگان) باشد!»
    60
  • فَلَمَّا جَآءَ ءَالَ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلُونَ
    هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند...
    61
  • قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٌ مُّنكَرُونَ
    (لوط) گفت: «شما گروه ناشناسی هستید!»
    62
  • قَالُواْ بَلۡ جِئۡنَـٰكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمۡتَرُونَ
    گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آورده‌ایم که آنها [= کافران‌] در آن تردید داشتند (آری، ما مأمور عذابیم)!
    63
  • وَأَتَيۡنَـٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّا لَصَـٰدِقُونَ
    ما واقعیّت مسلّمی را برای تو آورده‌ایم؛ و راست می‌گوییم!
    64
  • فَأَسۡرِ بِأَهۡلِكَ بِقِطۡعٍ مِّنَ ٱلَّيۡلِ وَٱتَّبِعۡ أَدۡبَـٰرَهُمۡ وَلَا يَلۡتَفِتۡ مِنكُمۡ أَحَدٌ وَٱمۡضُواْ حَيۡثُ تُؤۡمَرُونَ
    پس، خانواده‌ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر؛ و خودت به دنبال آنها حرکت کن؛ و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد؛ به همانجا که مأمور هستید بروید!»
    65
  • وَقَضَيۡنَآ إِلَيۡهِ ذَٰلِكَ ٱلۡأَمۡرَ أَنَّ دَابِرَ هَـٰٓؤُلَآءِ مَقۡطُوعٌ مُّصۡبِحِينَ
    و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشه‌کن خواهند شد.
    66
  • وَجَآءَ أَهۡلُ ٱلۡمَدِينَةِ يَسۡتَبۡشِرُونَ
    (از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند.
    67
  • قَالَ إِنَّ هَـٰٓؤُلَآءِ ضَيۡفِي فَلَا تَفۡضَحُونِ
    (لوط) گفت: «اینها میهمانان منند؛ آبروی مرا نریزید!
    68
  • وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ
    و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»
    69
  • قَالُوٓاْ أَوَلَمۡ نَنۡهَكَ عَنِ ٱلۡعَـٰلَمِينَ
    گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!»
    70
265